کد مطلب:35838
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:24
از ديدگاه قرآن علم پيامبران نسبت به اسرار آفرينش چگونه است؟
از برخي از آيات قرآن استفاده ميشود كه پيامبران الهي نسبت به اسرار آفرينش علم گستردهاي داشتهاند، گوئي روح آنان آيينه تمام نماي قوانين خلقت و سنن آفرينش است و در اين مورد كافي است در جملههاي سه آيه ياد شده در زير دقت كنيم:
1 ـ «وَعَلَّمَ آدَمَ الاسْماءَ كُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلي المَلائِكَةِ فَقالَ اَنْبِئُوني بِاَسْماءِ هؤُلاءِ اِنْ كُنْتُمْ صادِقِين» بقره/31
2 ـ «قالُوا سُبْحانَكَ لا عِلْمَ لَنا اِلّا ما عَلَّمْتَنا اِنَّكَ اَنْتَ العَليمُ الحَكِيمُ» بقره/32
3 ـ «قالَ يا آدَمُ اَنْبِئْهُمْ بِاَسْمائِهِمْ، فَلَمّا اَنْبَأَهُمْ بِاَسْمائِهِمْ قالَ اَلَمْ اَقُلْ لَكُمْ اِنّي اَعْلَمُ غَيْبَ السَّمواتِ وَالأرْضِ وَاَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ» بقره/33
ترجمه:
1 ـ [به آدم همه اسماء را آموخت، آنگاه آنها را بر فرشتگان عرضه كرد و گفت اگر راست ميگوئيد مرا از اسامي اينها (عرض شدهها) آگاه سازيد.]
2 ـ [فرشتگان در پاسخ گفتند: تو پيراستهاي! ما جز آنچه كه به ما آموختهاي آگاهي نداريم. تو دانا و حكيم هستي.]
3 ـ [آنگاه به آدم گفت: فرشتگان را از اسامي آنها آگاه ساز، وقتي آنان را از اسامي آگاه ساخت، خدا گفت: من به شما نگفتهام كه من پنهانيهاي آسمان و زمين را ميدانم آنچه را كه آشكار ميكنيد و آنچه را كه پنهان ميسازيد؟]
مضمون اين سه آيه از مضاميني است كه در قرآن فقط يك بار آمده و براي آنها در كلام الهي نظيري نيست تا با مطالعه مجموع آنها و تفسير برخي به كمك برخي ديگر بتوان ابهام آيهها را بر طرف كرد از اين جهت مفسران در تبيين مقصود و مفاد اين سه آيه وجوه مختلفي را ذكر كردهاند كه همگي احتمالاتي بيش نيست و براي آنها شاهدي وجود ندارد ولي با دقت در مفردات آيه و حفظ روابط جملهها ميتوان به گونهاي آيات را تفسير كرد.
الف: در آغاز آيات، سخن از تعليم اسماء به ميان آمده است «وَعَلَّمَ آدَمَ الاسْماءَ» و متبادر از آن، اسامي موجودات است ولي اين معناي ابتدائي به سه جهت مقصود نيست.
1 ـ اولا در آن زمان لغت و زباني اختراع نشده بود تا آدم به وسيله يك لغت رائج بشري از اسامي اشياء آگاه گردد و اگر هم خدا در بهشت با آدم سخن ميگفت و يا پس از هبوط به زمين او را طرف خطاب قرار داده است، كيفيت اين خطابها و مفاهمهها براي ما روشن نيست. و هرگز روشن نيست كه مكالمههاي الهي به صورت مكالمههاي رائج بشري بوده و با خلق و ايجاد حروف و اصوات با او مكالمه كرده است يا نه؟
2 ـ اصولا آموزش اسامي بسان آموزش يك لغت چندان افتخاري نيست كه آدم به وسيله آن بر ملائكه برتري يابد.
3 ـ اگر مقصود آموزش اسامي بود طبعاً بايد ضمير «ها» كه مخصوص جميع اشياء فاقد عقل و شعور است بكار برد و بگويد ثم «عرضها» و «باسمائها» در حالي كه در همه اين موارد ضمير «هُم» كه مخصوص موجودات صاحب عقل و شعور است، بكار ميبرد.
از اين جا بدست ميآيد كه مقصود از اين اسماء، الفاظ و اسامي آنها نيست؛ بلكه حقايق آنها و به تعبير ديگر مسميات آنها است و مقصود، شناخت حقايق موجودات و سنن و رموز حاكم بر آنها ميباشد.
در اين جا ممكن است سئوال شود اگر مقصود مسميات و موجودات است همه آنها از عقل و شعور برخوردار نيستند چرا ضمير مخصوص موجودات صاحب عقل و شعور را بكار برده است؟
پاسخ آن، اين است كه از نظر قرآن مجموع جهان و موجودات، متناسب با مرتبه وجودي خود از علم و آگاهي برخوردارند و به همان نسبت نيز سپاسگزار و ستايشگر خدا هستند.
و آيه «وَاِنْ مِنْ شَيْءٍ اِلّا يُسَبّحُ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» اسراء/44
[چيزي نيست مگر اينكه خدا را تنزيه و تسبيح ميگويد: اين شما هستيد كه تسبيح و تنزيه آنها را درك نميكنيد]، به روشني بر اين مطلب دلالت دارد.
گواه ديگر بر اين مطلب جمله «اِنّي اَعْلَمُ غَيْبَ السَّمواتِ وَالارْضِ» است كه پس از تعليم اسماء از طرف آدم به فرشتگان، آمده است با توجه به اين جمله ميتوان گفت: مقصود، تعليم الفاظ و اسماء نبوده بلكه پنهانيهاي آسمان و زمين بوده است، كه همه و يا قسمي از آنها در اختيار آدم قرار گرفت.
نتيجه اينكه آدم به خاطر آگاهي از اسرار جهان، مأمور شد به زمين فرود آيد و در عمران و آبادي زمين بكوشد، زيرا علم، مسئوليتزا است. در آيه ديگر ميفرمايد: «هُوَ اَنْشَأَكُمْ مِنَ الأرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيها» هود/61 او است كه شما را از زمين آفريده و بر عمران آن مأمور ساخته است.
و با توجه به اينكه از مجموع اين آيات استفاده ميشود كه ملاك خلافت آدم از طرف پروردگار بر روي زمين، همان آموختن اسماء به او بوده است، ميتوان نتيجه گرفت كه همه خلفاي الهي يعني پيامبران و اوصياء آنان، بهرهمند از اين علم و آگاهي بودهاند.
آنچه بيان شد چيزي است كه از دقت و تأمل در آيات به دست ميآيد و در روايات وارد از خاندان پيامبر(ص) نيز اين نظريه تأييد شده است. مفسر شيعي، عياشي، معاصر با كليني (م، 329) در تفسير خود ميگويد: فردي از امام صادق(ع) سئوال كرد كه خدا به آدم چه آموخت؟ فرمود: زمينها، كوهها، درهها، بيابانها، آنگاه به فرشي كه زير پاي او بود نگاه كرد و فرمود حتي اين بساط زير پاي مرا هم به او آموخت.
و نيز اين نظريه كه ما به شرح آن پرداختيم به صورت كم رنگ در تفاسير ديگر آمده و طبرسي (ره) نيز آن را به عنوان رساترين و بهترين اقوال تلقي نموده است. (مجمع البيان 1/76)
: آية الله جعفر سبحاني
منشور جاويد ج 10
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.